Lyrics

شد شکل مار
دور من پیچید
هیچ‌چی چشام نمی‌دید
از سر راه من برو کنار
من می‌دونم مرواریدم، مروارید
شد دیوار
جلوم راه رو بست
هرکاری می‌کردم بهم می‌خندید
از سر راه من برو کنار
من می‌دونم مرواریدم، مروارید
زد زیر گریه
تو خیابون
دلش گرفته
از این روزگاری
از ته قلبش صداش زد
یکی یهو
«کی گفته تو بی‌کس‌وکاری؟»
می‌لرزید توو طوفان
از سرما
رو تنش، پر از زخم
زخم و یادگاری
آفتاب از پشت ابرا
صداش زد یهو
«کی گفته تو بی‌کس‌وکاری؟»
می‌کوبید شلاق و
رو شونه‌هاش غم
طعنه می‌زد به امید بهاری
باد اومد
باد اومد تو
گوشش خوند
«کی گفته تو بی‌کس‌وکاری؟»
می‌خندید دیو صدسر به رویاش
تو
با کدوم یار؟
تو که یاری نداری
تکون خورد یهو زمین زیر پاش
«کی گفته تو بی‌کس‌وکاری؟»
می‌کشید رو دوشش
آرزوهاش
گاهی روو پا
گاه افتاده کناری
دریا از دور صداش زد
با موجاش
«کی گفته تو بی‌کس‌وکاری؟»
می‌دونست باید بمونه بیدار
اما خالی می‌شد از دونه‌هاش اناری
به آسمون بیا
به بی‌نهایت نگاه
«کی گفته تو بی‌کس‌وکاری؟»
زد زیر گریه
تو خیابون
دلش گرفته
این این روزگاری
از ته قلبش صداش زد
یکی یهو
«کی گفته تو بی‌کس‌وکاری؟»
شد دیوار
جلوم راه رو بست
هرکاری می‌کردم بهم می‌خندید
از سر راه من برو کنار
من می‌دونم مرواریدم، مروارید
Written by: heandhisfriends heandhisfriends
instagramSharePathic_arrow_out