Lyrics

گفتی از عشق خودت این خانه را لبریز کن گفتم به چشم گفتی از بیگانگی با قلب من پرهیز کن گفتم به چشم گفتی آهنگ صدا را گرم و مهر آمیز کن گفتم به چشم گفتم به چشم عاشقت هستم منو گردن به فرمان می نهد دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم --- --- گفتی در قلب خودت عاشق سرا برپا نکن گفتم به چشم درب این خانه به روی هر غریبی وا نکن گفتم به چشم گفتم به چشم گفتی تا چشمت به چشم دل ربایی می خورد بی سبب دل را اسیر دست رویاها نکن گفتم به چشم عاشقت هستم منو گردن به فرمان می نهد دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم --- --- گفتی از عشق خودت این خانه را لبریز کن گفتم به چشم گفتی از بیگانگی با قلب من پرهیز کن گفتم به چشم گفتی آهنگ صدا را گرمو مهر آمیز کن گفتم به چشم گفتم به چشم عاشقت هستم منو گردن به فرمان می نهد دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم --- --- گفتی در قلب خودت عاشق سرا برپا نکن گفتم به چشم درب این خانه به روی هر غریبی وا نکن گفتم به چشم گفتم به چشم گفتی تا چشمت به چشم دل ربایی می خورد بی سبب دل را اسیر دست رویاها نکن گفتم به چشم عاشقت هستم منو گردن به فرمان می نهد دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم دل که قابل نیست راحت در رهت جان میدهم
Writer(s): Jahanbakhsh Pazoki Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out