Lyrics

ساغرم شکست ای ساقی رفتهام زدست ای ساقی درمیان توفان برموج غم نشسته منم در زورق شـکستـــه منـــم ای نـاخـــدای عــالـم تا نـام مـن رقـم زدهشـد یکبـاره مـهـــر غـم زدهشــد بــر ســرنـوشـت آدم ساغرم شکست ای ساقی رفتهام زدست ای ساقی تـو تشنـه کـامم کُشتی در ســــراب نــــاکــــامـیهــا ای بــلای نافرجامیها نبــرده لـب بــــرجــامــی میکشم بهدوش ازحسرت بارهستی و بدنامیها برموج غم نشسته منم در زورق شـکستـــه منـــم ای نـاخـــدای عــالـم تا نـام مـن رقـم زدهشـد یکبـاره مـهـــر غـم زدهشــد بــر ســرنـوشـت آدم ساغرم شکست ای ساقی رفتهام زدست ای ساقی حکایت از چهکنم؟ شکایت از کهکنم؟ که خود به دست خود آتش بردل خون شدة نگران زدهام حکایت از چهکنم؟ شکایت از کهکنم؟ که خود به دست خود آتش بردل خون شدة نگران زدهام ...
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out