Lyrics

به گوش کس نمیرسد در این هوا صدای ما همین خیال آشنا به گریه میکشد مرا اشک بغض عاشقانه شد عشق شکوه شد ترانه شد دلی شکسته داشتم که بی صدا نشانه شد تا کی از خستگی، پای دلبستگی با خیالی پریشان بمانیم ناله شد کارمان، گریه بازارمان با دل این داغ پنهان بمانیم میرسد عطری از لاله های جوان بر سر عهد و پیمان چه کردیم بغض صدساله شد کودکی هایمان با الفبای باران چه کردیم سواره های بی خبر، پیاده های در به در چرا به هم نمیرسند، دعا و گریه و اثر به قصرهای زرنگار، به داغ های بی شمار به این سرای بی کسی، رسد سواری از غبار تا کی از خستگی، پای دلبستگی با خیالی پریشان بمانیم ناله شد کارمان، گریه بازارمان با دل این داغ پنهان بمانیم میرسد عطری از لاله های جوان بر سر عهد و پیمان چه کردیم بغض صدساله شد کودکی هایمان با الفبای باران چه کردیم
Lyrics powered by www.musixmatch.com
instagramSharePathic_arrow_out