Lyrics

یکی دسته گل واسش دلخوشیه
یکی عادتش برادر کشیه
یکی زاغ مردمو چوب می زنه
یکی از داغ دلش جون می کنه
یه نفر خوابه رو تخت نقره کوب
یکی حیرون روی دریای جنوب
یکی زندگی رو زیبا می بینه
یکی اما خودشو ، تنهای تنها می بینه
آره این رسمه میون آدمها
یکی داروغه ، یکی دارو بشه
نمیشه رسمشونو عوض کنی
اگه حتی آسمون وارو بشه
حالا حرف من با اون دسته ایه
که هنوز عاشقن و یکه سوار
جون هرچی مرده طاقت بیارین
که بریم با هم دیگه از این دیار
Written by: Reza Sadeghi
instagramSharePathic_arrow_out