Lyrics

در بهار عمر ای سرو جوان
ریختی چون برگریز ارغوان
ای دریغا نازک آرای تنش
بوی خون می آید از پیراهنش
بر زمینِ سرد خونِ گرم تو
ریخت آن گرگ و نبودش شرم تو
تا نپنداری ز یادت غافلم
گریه میجوشد شب و روز از دلم
داغ ماتم هاست بر جانم بسی
در دلم پیوسته میگرید کسی
در دلم پیوسته میگرید کسی
ارغوانم ارغوانم لاله ام
در غمت خون میچکد از ناله ام
چشمه ای در کوه میجوشد منم
کز درون سنگ بیرون می زنم
آذرخش از سینۀ من روشن است
تندر توفنده فریاد من است
هر کجا مشتی گره شد مشت من
زخمیِ هر تازیانه پشت من
هرکجا فریاد آزادی منم
من در این فریادها دم میزنم
من در این فریادها دم میزنم
ارغوانم ارغوانم لاله ام
در غمت خون میچکد از ناله ام
چشمه ای در کوه میجوشد منم
کز درون سنگ بیرون می زنم
بر زمینِ سرد خونِ گرم تو
ریخت آن گرگ و نبودش شرم تو
تا نپنداری ز یادت غافلم
گریه میجوشد شب و روز از دلم
داغ ماتم هاست بر جانم بسی
در دلم پیوسته میگرید کسی
در دلم پیوسته میگرید کسی
Written by: Kimia Ghorbani Abarghani
instagramSharePathic_arrow_out