Letras

نگاه کن من چه بی پروا، چه بی پروا
به مرز قصه های کهنه می تازم
نگاه کن با چه سرسختی تو این سرما
برای عشق یه فصل تازه می سازم
یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت
برای تو که یه گلبرگ زودرنجی
یه فصل گرم و راحت زیر پوست من
برای تو که با ارزش ترین گنجی
نگاه کن من به عشق تو چه لیلاوار
تن یخ بسته پروازو می بوسم
بیا گرم کن منو با سرخی رگ هات
من اون رگ های پر آوازو می بوسم
تو رو میبوسم ای پاکیزه عریان
تو رو پاکیزه مثل مخمل قرآن
طلوع کن من حرارت از تو می گیرم
ظهور کن من شهامت از تو میگیرم
بیا هیچکس مثه من و تو عاشق نیست
مثه ما عاشق و همسایه و همدم
بیا از شیشه سخت و بلند عشق
مثه ارابه نور رد بشیم با هم
نگاه کن من چه شبنم وار، چه شبنم وار
به استقبال دستای خزون میرم
هراسم نیست از این سرمای ویرانگر
برای تو من عاشقانه می میرم
Written by: Taraneh Enterprises Inc.
instagramSharePathic_arrow_out